پندسعدی برای صاحبان قدرت:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه ای بر،به سنگی نوشت
براین چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند تا چشم بر هم زدند
گرفتند عالم به مردی و زور
ولیکن نبردند با خود به گور
*اگر می بترسی ز روز شمار
از آن کز تو ترسد خطا درگذار
مکن خیره بر زیر دستان ستم
که دستی است بالای دست توهم
*مروت نباشد بر افتاده زور
برد مرغ دون ، دانه از پیش مور
کسان برخورند از جوانی و بخت
که بر زیر دستان نگیرند سخت
*اگر زیر دستی درآمد ز پای
حذر کن ز نالیدنش برخدای